تواضع فوق العاده یک محدث برجسته در برابر فضیلت یک جوان
تواضع فوق العاده یک محدث برجسته در برابر فضیلت یک جوان
وقتی امام صادق علیه السلام از دنیا رفتند فرزند کوچکی به نام علی داشتند . امام کاظم ع پس از پدر ، سرپرستی او را به عهده گرفتند . علی در کنار برادر حدیث آموخت و در سن بزرگسالی محدثی برجسته شد . وی همچنین از شنیده های خود از برادرش کتابی فراهم آورد که امروزه از آن با عنوان «مسائل علی بن جعفر » یاد می شود . علی بن جعفر در دوران امام کاظم (ع) و امام رضا (ع)به عنوان محدث احادیث اهل بیت شناخته شده بود و محل مراجعه علاقه مندان بود و مجلس درس حدیثی داشت . وقتی امام رضا(ع) از دنیا رفتند این شخصیت علوی در سنین پیری بودند و از سویی به عنوان یک شخصیت علمی جا افتاده مطرح بودند . با این حال شاهدیم او نه تنها در قبال به امامت رسیدن امام جواد در کودکی واکنش انکاری نداشتند بلکه هم به امامت ایشان که نوه برادرشان به شمار می آمد ایمان آوردند و هم تواضع فوق العاده ای در برابر امام جواد (ع) از خود نشان می دادند . این مطلب حاکی از آن است که افراد منصف به شان امامت آگاه و در برابر خواست خداوند تسلیم بودند و هر کس را خداوند شایسته امامت می دانست با جان و دل می پذیرفتند ضمن آن که معلوم می شود امامت امام جواد در عین کودکی برای شیعیان مشکلی را به وجود نیاورده بود چرا که بروز چنین رفتاری از کهن سالان و برجستگان خاندان امامت دلیل بر پذیرش راحت آن از سوی شیعیان می باشد و این بر خلاف آن چیزی است که برخی در صدد القای آن هستند زیرا جو عمومی شیعیان در این باره ملاک است نه اشکال احیانا چند نفر .
مرحوم کلینی از برخورد پر تواضع علی بن جعفر نسبت به امام جواد گزارشی دارد که در ذیل ، ترجمه و متن اصلی آن می آید :
الکافی: حمّد بن الحسن بن عمار می گوید : من دو سالی می شد که نزد علی بن جعفر حضور داشتم و او احادیث برادرش موسی را که شنیده بود برایم نقل می کرد و من آنها را می نوشتم . یک روز در مدینه در مسجد النبی کنار علی بن جعفر نشسته بودم که ابو جعفر محمد بن علی (امام جواد) وارد مسجد شد . در این هنگام علی بن جعفر از جا پرید و بدون پوشیدن لباس های رسمی به طرف وی رفت و دستش را بوسید و بزرگش داشت . ابو جعفر به وی گفت : عمو ! بنشین . رحمت خدا بر تو باد ! علی بن جعفر گفت : ای آقای من چگونه بنشینم در حالی که شما هنوز ایستاده اید . وقتی علی بن جعفر به محلی که قبلا نشسته بود برگشت یارانش او را توبیخ کردند و گفتند تو عموی پدرش هستی و چنین رفتاری در قبالش داری . وی در حالی که دست بر محاسنش داشت پاسخ داد : ساکت باشید . وقتی خداوند مرا با این محاسن سفید لایق امامت ندانست ولی این جوان را شایسته امامت دید و آن را در جایگاه شایسته اش قرار داد آیا من می توانم منکر فضل و برتری او شوم ؟ از سخنانی که می گویید به خدا پناه می برم . من خود را در حد بنده و عبد او می دانم .
متن اصلی
الکافی: الحسین بن محمّد عن محمّد بن احمد النهدى عن محمّد بن خلاد الصیقل عن حمّد بن الحسن بن عمار قال : کنت عند على بن جعفر بن محمّد جالسا بالمدینة وکنت اقمت عنده سنتین اکتب عنه ما یسمع من اخیه یعنى ابا الحسن اذ دخل علیه ابو جعفر محمّد بن على الرضا المسجد مسجد الرسول فوثب على بن جعفر بلا حذاء ولا رداء فقبل یده وعظمه فقال له ابو جعفر یا عم اجلس رحمک اللَّه فقال یا سیدى کیف اجلس وانت قائم فلما رجع على بن جعفر الى مجلسه جعل اصحابه یوبخونه ویقولون انت عم ابیه وانت تفعل به هذا الفعل ، فقال اسکتوا اذا کان اللَّه عزّوجلّ وقبض على لحیته لم یوهل هذه الشیبة واهل هذا الفتى ووضعه حیث وضعه انکر فضله ، نعوذ باللَّه مما تقولون بل انا له عبد . .
آدرس : الکافی: ج 1 ص 322 ح 1 .